فرصتی که او با تیر و کمان آنها را روی هوا زد و حالا شده گلشیفته فراهانی، محصول خانوادهای هنرمند با پدری باتجربه و خواهری بازیگر.
در «میم مثل مادر» گلشیفته برای درآوردن نقشی چندین سال بزرگتر از خودش واقعا مایهگذاشتهاست. نتیجه هم درخشان است. گلشیفته زیاد اهل صحبت کردن نیست، شاید او را بتوان کمی خجالتی به حساب آورد، اما قبل از اکران فیلم کوتاه در فرصتی مثل یک چشم بر هم زدن با او صحبت کردیم.
- اولین تجربهات با رسول ملاقلیپور چطور بود؟
راستش، اولش از کار کردن با آقای ملاقلیپور میترسیدم، چون حرف و حدیث راجع به او زیاد بود.
- الان نظرت برگشته؟
آره، اگر الان کسی چپ به او نگاه کند. میکشمش... اعتراف میکنم که یکی از بهترین تجربههای من بود و خیلی خوشحالام.
- مثلا راجع به رسول ملاقلیپور چی میگفتند؟
حرف و حدیث زیاد بود...
- باشد، خب بگو چه حسی داشتی موقع بازی مقابل دوربین کارگردانی که کلی حرف و حدیث پشت سرش بود؟
خب هم از کار کردن با او، هم از نقشم خیلی ترسیده بودم. به نظرم خیلی نقش سختی بود.
- از سپیده میگویی؟ چرا سخت بود؟
سعی میکنم اگر قرار است لذتی موقع دیدن نقش داشته باشید، همان را داشته باشید و با صحبت کردن آن را خراب نکنم.
- خب از جذابیت آن بگو؟
خب، به نظرم این نقش، نقشی است که همه را جذب میکند، نقشی که سه دورة سنی دارد، حالات مختلفی دارد و به هر حال کار سختی بود.
- اینجور نقشها را خیلی دوست داری که با بالا و پایین زیادی همراه باشند؟
آره، این نقش از آن نقشهایی بود که حسهای زیادی داشت و همیشه هم نقشهای سخت، من را جذب میکند، این هم مثل همیشه.
- اما ماهیها عاشق میشوند که سخت نبود، بود؟
راستش آن کار هم برای من خیلی سخت بود.
- اما فکر کنم خود خودت بودی؟
نه بابا کجا خودم بودم... آن کار هم با فیلمبرداری آقای کلاری و کارگردانی دکتر رفیعی و حضور دیگر عوامل، دلگرمی بزرگی برای من داشت.
- حتما راجع به این که سپیده به عنوان نمایندهای از نسل بازمانده از جنگ چه میخواهد بگوید، هم چیزی نمیگویید؟
آره، راستش ترجیح میدهم....
- بله! ترجیح میدهید فیلم را ببینیم و سؤال نپرسیم!